چه یک فرسنگ چه یک آنگستروم ، مشکل گنجی و عبادی فراشد و فرایند درک و احترام به دموکراسی است.
اکبر گنجی و شیرین عبادی معترض به اهدای جایزه «آزادی و آینده رسانهها» به کورت وسترگارد، کاریکاتوریست دانمارکی، که انتشار کاریکاتورهایش درباره پیامبر اسلام واکنش شدید مسلمانان را در پی داشت، هستند.
درک دموکراسی و احترام به دموکراسی کار یک سویه ای نیست. درک دموکراسی باز میگردد به اینکه چه تجربه ی تلخی و یا تناقضی ما را به تفکر درباره ی راهکار تازه ای برای حفظ آزادی و حقوق انسانی دنیای مدرن وا داشته است. درک دموکراسی مدل سازی و یا تغییر واژه های گفتمان نیست.
برای فهم هر پدیده و اندیشه دو راه وجود دارد. یک : فرد در دامان آن اندیشه پرورش یافته است و فهم اندیشه همراه با رسوم، آداب، ضوابط و ارزش ها برای وی مقدور بوده است. دو: فرد از فرهنگ دیگری است و با انگیزه خود به تحلیل و درک راهکار ها و آداب فرهنگ بیگانه دلمشغول و علاقه مند میشود. یک فرد بودیست که در تایلند زندگی را شروع کرده و رشد نموده برای درک جایگاه و مفهوم "لبخند" در آیین بودیسم نیاز به یک دوره مفهوم شناسی و حرکت شناسی بودیسم ندارد. او به طور فعال و بجا و بدون نیاز به یاد آوری آموخته ها، این کنش عضلات صورت را استفاده میکند. اما یک اروپایی که بخواهد آیین بودا را بشناسد باید در کنار بسیاری از نو آموزی های دیگر جایگاه و پژواک پیام یک "لبخند" را مشاهده کند، تحلیل کند، بفهمد و سپس بپذیرد یا اینکه رد کند. یک مسلمان مهاجر در اروپا برای درک جایگاه "سگ" در فرهنگ و خانواده اروپایی باید کار فکری زیادی را از خود مطالبه نماید. دیدن بوسه سگ و صاحبش، برای یک مسلمان، قبل از اینکه جای سئوال بیافریند یک واکنش همراه با احساس و یا تعجب را به همراه دارد. اگر این مسلمان مهاجر بتواند مشاهده اش را در آن حدی پارادکس بیابد که بدنبال درک پدیده برود، شاید کاری در اندازه خواندن چندین کتاب پیرامون فرهنگ اروپا انجام دهد. در پایان، پس از اندیشیدن و تحقیق و تحلیل زاینده، وی دلیل این نزدیکی بین سگ و انسان را خوهد فهمید. انتخاب بعدی، یعنی رد و قبول این پدیده، انتخابی آزاد است. با این حال، نگرش مسلمان مهاجر، بی شک پس از این آمد و شد به میدان درک پدیده، دگرگون خواهد شد.
درک دموکراسی نیز از این فراشد و فرایند جدا نیست. یک نوجوان سوئدی بدنبال شنیدن و یا خواندن این گزاره که " انسانها آزاد هستند افکار خود را بیان کنند" دچار یک پارادکس و یا واکنش جدید که گزاره را زیر سئوال ببرد نخواهد شد. بلکه بر عکس، اگر خلاف این را بشنود باید از وی انتظار پرسش و کنکاش را داشت. جریان اندیشه این جوان بسیار دور از آن چشمه جوشان کلیسای چند صده گذشته در حال حرکت است که اگر مسیح را مورد انتقاد و یا تمسخر قرار میدادند امثال گنجی ها و عبادی ها کن فیکون می کردند. این جوان به احتمال زیاد، حتی فیلم های ایتالیایی را که تیزترین طنزها را درباره کلیسا و مسیح زیر گوش واتیکان به نمایش می گذاشتند را هم ندیده است. اما به اندیشه آرام و به بستر نشسته او خدشه ای هم وارد نمی شود اگر کاریکاتوری درباره مسیح ببیند. در خلاف این جریان وضعیت من و شما و گنجی و عبادی جای گرفته است که گمان میکنیم دموکراسی و اصول آنرا "فهمیده ایم". در این جریان آشفته و بهم ریخته نه تنها درک کافی از اصول و ستونهای اساسی دموکراسی وجود ندارد، بلکه ظاهر سازی و دگرگونی دیسکورس نیز ابزار این نمایش دموکراتیک بودن هستند. آن نو جوان سوئدی که زندان نرفته، اعتصاب نکرده، از محرومین دفاع نکرده، بدنبال عدالت دادگستری هم نبوده، دموکراسی را بهتراز من و شما نماد سازی میکند و بدان پایداری نشان میدهد.
دینی و ادیانی روی این کره زمین وجود دارند. برای پیروان این ادیان، دین، کتاب و پیامبران آن جایگاه پاک و دور از اشتباه و گناه دارند. توهین و سخره و کوچک شمردن هر کدام از آنچه بدان اشاره شد برای پیروان دین اندوه، آزردگی، افسوس و نا باوری را به همراه خواهد داشت. آن روی این سکه، برای بیش از چندین هزار سال، دین ها و پیروان ها آنها در تاریخ بشری مطرح بوده اند و انسانهایی دل آزرده از دست دین و دینیون نیز در میان شش میلیارد انسان خاکی فراوان یافت میشود. گروهی از اینان حساب دین دارها را از حساب دین و کتاب و پیامبر جدا نمیدانند و اندیشه خود را بازگو میکنند. مشکل آنجا پیش میاید که گروهی از دین دارها هر گونه انتقاد، طنز و دگربینی بر دین و مقدسات دین را بر نمی تابند و "احساسات جریحه دار" آنها حق کشتن و قتل را نیز به آنان میدهد. شاید بیجا نباشد اینکه، دوستی گرام میگفت همه ی مسلمانها تروریست نیستند اما بیشتر تروریست ها مسلمانند.
محسن ذاکری مهر ماه 1389