دموکراسی زاییده وارسی است
باز میگردیم به لیبرالیسم و آنچه که آنرا وادار به جهش به سوی رساتر شدن کرده است. این منزل را میتوانیم لیبرالیسم آزمایی بنامیم. آنان که از منزل کثرت گرایی به لیبرالیسم کوچ نمایند و در درک خود از لیبرالیسم تامل و وارسی را همخانه گردند، باید که با نگرش های آزمودن لیبرالیسم نیز آشنا گردند. شاید بتوان گفت این کنش، جنسی از آشنایی زدایی است که هم واژه ها و هم درونمایه های آنها را در بر میگیرد. ملموس تر بگوییم نمیتوان لیبرال بود و از وارسی پذیرفته های خود دوری جست.
جوهر دموکراسی لیبرال بر این بنا شد که نمیتوان بدون بر شمردن و بزرگ داشتن جایگاه فرد و حقوق او تصمیم های اکثریت را دموکراتیک نامید. در کنار این جریان فکری باز نگری ها و بهترین جویی ها چالش دیگری فرا راه دموکراسی گذارد و آن اینکه از بارز ترین و بایسته ترین ویژه گی های دموکراسی گفت و شنود و تامل های طرفداران دموکراسی قبل از گرفتن تصمیم است. پافشاری برشکوفایی این جنین خاموش دموکراسی اما از سنخیت دیگری است، که در سنجش با ادوات دیگر دموکراسی، آن را آشنا می شویم و بسوی درک آن گام بر میداریم. بی شک در آتن باستان هم هدف از شرکت مردم در مجمع عمومی همین وارسی اندیشه ها و گرفته ها، پیش از تصمیم بوده است. با اینحال افق دید ما و افق دید یونانیان هر چند از یک جنس هستند اما زیر یک کمان نیلگون قرار نداشته اند. مکانیسم به جریان افتادن اگاهی، جابجایی و واگذاری آگاهی به دیگران، افق داوری انسانها درباره نیکو و نکوهیده ها ،اندوخته اگاهی همگانی برای وارسی تازه ها و نیاز به دگرگونی شالوده های فکری افراد همگام با زمان، پیوسته پیچیده تر و جهل زداتر شده اند. 1
اهمیت اندیشیدن و وارسی مسائل اجتماعی از طرف رای دهندگان پیش از آنکه رای بدهند روز به روز در افزونی است. زیبایی دگرگونی درونمایه های کنشی دموکراسی در اینجاست که دموکراسی نتوانسته و نمیتواند از اصول پایه خود فروتر آید. دموکراسی که رزمگاه سلحشوران خستگی ناپذیر اندیشه های خرد انسانی در برابر جهل است ، نمی تواند به میدان رجز خوانی واماندگان تناقض های باورهایشان بدل شود. دموکراسی در راه این رزم مدتی وانمود سرشت نیک خود شده است اما چون نمود آن جهل ستیز است باز به اصل خویش باز میگردد. فردی که باور به لیبرالیسم آزمایی دارد با همگانی بودن و علنی و شفاف بودن گفتگو ها و مناظره ها راه پسندیده ای را برای تامل و اندیشه درباره باورهای سیاسی و اجتماعی خود بر گزیده است. او در درون به خود میتواند بگوید شنیدنی ها را شنیدم و با برخورداری ازآزادی، حق اعلام نظر خود را در شرایطی یکسان با دیگران ارج نهاده و در تصمیم گیری شرکت میجویم. اینکه رای دهنده تا چه اندازه خود را آزاد از قید و بند ها و باورهای حقیقت ستیز یافته است، آینه ای است در برابراو که گواه بر آگاهی شفافی بین او و وجدان اوست. در آخرین لحظه برای تصمیم نهایی نیز پنهان بودن نام رای دهنده به او این امکان را میدهد که آزادانه رای بدهد. با این همه، این آزادی در تصمیم، یکپارچه و بیغش نیست چرا که تمام آن کنکاش و کنجکاوی پیش از اخذ تصمیم برای مشخص کردن آن گزیده های گروهی و جمعی است که اصول آن مورد قبول همگان باشد. جایگاه این اصولی که مورد پذیرش همگان باید باشند، جایگاهی دور از خطر سهل اندیشی ها نیست. برای مثال این مشکل در جوامعی که دارای ارزش ها و اصول چند گونه ای هستند، برداشت همگون از خیر همگانی را بس مورد سفسطه قرار داده و بعضا ناممکن بر شمرده اند.2 پس بیجا نیست که در هامش آن گزاره روسو که گفتیم نور آن روشنگر راه ما در این مسیر زیبای جنگلی باشد، برداشت همگون ازاصول مورد قبول همگان برای خیر همگان را نیز در نظر داشته باشیم.
این وارسی که زاییده زیبای دموکراسی است قرار نیست حرمت دار قانع دموکراسی باشد. نمی پذیرد که دموکراسی در ساحت ذهنی خود بی تکلف و یکتا بماند. دموکراسی مفهومی پیچیده تر از دیگر مفهوم ها نباشد ساده ترازآنها نیست. آیا دموکراسی زاییده پسا مدرنیسم دوران لیبرالیسم است؟ آیا دموکراسی حاصل اجتناب ناپذیر کنش های روشنفکران در قبال مشکلات روزمره است و محکوم به توان جوابگویی فقط به موجهای سیاسی/اجتماعی امروز ماست و پس از این فراموش میشود.3
با ورود به دنیای پسا مدرنیسم و توسعه علوم و خبرگان در زمینه های گوناگون دانش و فناوری ها، جوامع امروز مدام از بار آگاهی و مراودات دانستنی های بیشتری بهره میبرند و شاید هم گاهی در زحمت می افتند. پدیده اینترنت و امکان دست یابی خبررسانان هر گونه فکری به درون چهار دیواری های افراد نیز بر این پیچیدگی پالایش دانستنی ها و داده ها/گرفته ها می افزاید. بیجا نیست که این شکن بر شکن دانستنی ها را شگفتی دنیای خود بنامیم و دشوار گشتن پالایش آنها خود موجب این است که تمامیت سیستم جوامع امروزی و بویژه کیاست یا همان مدیریت جوامع نیز دیگر یک یا چند شکل ساده ندارد بلکه از پراکندگی و پیچیدگی بر خوردار است. نمی توان دهها دانشگاه داشت و هر ساله وفور تزهای دکترا را تنها بیننده بود. فراوانی احزاب سیاسی و ارگانهای زیر مجموعه آنها خودبخود پیچیدگی و چند گستره گی همهء امور اجتماعی را سزاوار هستند. این شکن در شکن امور و فراشد ها گاهی موجب نگرش هایی خرده گیرانه به دموکراسی شده است که بیشتر به گامی بسوی سر بلندی میمانند تا شکافتن مشکل و چاره یابی. از جمله این نگرش های فلسفی آنکه سیستم های ارتباط رسانی امروزه و گستره آنها با سنجش های معتبر همخوانی ندارند و از سندیت و پشتوانه آنها گیرنده را اطمینانی نیست. همینگونه است گفت و شنود های ابزاری و چه بسا رو در رو که رویهمرفته امکان گفت و شنود و اندیشه دموکراتیک را فراهم نمی آورند. 5 این گونه دیدگاه ها در بلند مدت بدنبال چگونگی های اجتماعی هستند که بی خرده و ایراد باشند و ندای تک تک شهروندان در امور سیاسی شنیده شود. اگر به این نظر خرده نگیرید، این فرازهای بلند ایده آل های آکادمیک را همیشه وامدار و نگهبان باید بود اما نه تا آنجایی که مثبت های عینی را فرامـوش کرد. در مقاله ای به این نگرش خواهیم پرداخت.
محسن ذاکری
شانزده شهریور هشتاد و هشت خورشیدی
هفت سپتامبر 2009
1 Barber, Benjamin, Strong Democracy, Participatory Politics for a New Age. Berkley, 1984.
2 Rawls, John, Oikeudenmukaisuusteoria, Suom. Terho Pursiainen, WSOY, 1988. Orig. A Theory of Justic.Mass, 1971.
3 Karkamaa, Pertti, Kulttuuri ja demokratia, Vaasa. 48, 1998
4 Habermas, Jürgen, Between Facts and Norms. Cambridge, Mass.276-280, 1996.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر