۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

نقدی بر بیانیه 17 و پیشنهادات آقای موسوی

نقدی بر بیانیه 17 و پیشنهادات آقای موسوی
آقای موسوی! شعارهای تند مردم از روی احساسات نیست و از حسن نیت شما درابراز اینکه شاید توان رهبری این جنبش را ندارید باید تشکر کرد.

سر انجام انتظار من به سر آمد و آنچه را از آقای موسوی ممکن میدیدم، در مصاف تاویل قرار گرفت.

ایشان بسیار خوب آغاز کرد که جنبش سبز دیگر در حیطه ی راهکارهای رهبران صوری این جنبش حرکت نمی کند. این صراحت و درستی در بیان حقیقتی که ریشه نگرانی رژیم را سبب میشود، به هر دلیلی که باشد بجا و مدبرانه بود. كاری که شاید کروبی و خاتمی بدان راحت تن نمیدادند. رژیم و مردم هم اکنون میدانند در روبروی هم ایستاده اند. موسوی با این مقدمه خیال رژیم را راحت کرد که با دستگیری او و دیگران مردم کوتاه نخواهند آمد و حتما هم نمیتوان گفت خشم مردم برای دستگیری او خواهد بود. موسوی با این چند خط خیال همه را راحت کرد که این قیام را رهبری کردن کار او و کروبی و خاتمی نیست.

وی زبان شماتت و ملامت بر بیرحمی های دولت و ولایت را نخست به همدردی با مردم آمیخته گرداند و افسوس از قساوت در سرکوب مردم را کم ندانست. اینکه رژیم با وسایل خبر رسانی نا منصفانه مردم را کوچک و گناهکار میشمارد را دور از عقلانیت سیاسی دانست و سپس روی به مصالح و وجهه داخلی و خارجی "نظام" گرداند. این کلمه نظام هنوز هم برای مردم در پس مرز قرمز قرار دارد. از این رو آقای موسوی وقت و جایگاه دارد از "نظام" سخن بگوید. اما گمان نمیرود این اعتبار دراز مدت باشد. شاید حتی زودتر از فاصله فریاد های ضد احمدی نژاد تا خامنه ای، مردم، مفاهیم اسلامی و ایرانی را از هم تفکیک کنند. موسوی میداند مردم میخواهند از فرو پاشی و حرکت های قهر آمیز دوری کنند.

آقای موسوی بیم از آن دارد که هوچی گری های منتسبین حکومت و توهین های آنان به بخش عظیمی از جامعه آتش "جنگ داخلی " را فراهم آورد. اینکه چرا امروز اینجاییم و مردم توهین میشنوند بحثی است که باید فردای این روزهای سیاه رژیم، با حضور خود آقای موسوی تحلیل نمود. اما، هوچی ها برای به خیابان کشاندن هوادارانشان هم بیم و هم قوت قلب را به خانه های هواداران میفرستند. بیم از اینکه سبز پیروز این جنگ باشد و اطمینان از اینکه سبزها نا چیزند. بحث جنگ داخلی تا رویارویی رژیم با مردم کاملا متفاوت است. امید که همه این را بدانیم و مغلطه نشود. تناقض های براق این دریوزگان چه در عمل چه در حرف اسباب طنز است تا نگرانی خاطر.

"بکشید ما را، ما نیرومندتر می شویم" آقای خمینی در اصل دیگر از جنس اسلام نیست از جنس ایران است. این مردم ایران هستند که چون کشته گردند نیرومند تر میگردند. مردم ایران امروز با ایدئولوژی به خیابانها نمی آیند. این را رهبران صوری جنبش هم میدانند. ای كاش آقای موسوی و خاتمی کمتر با اینگونه ارجاع ها و مقایسات کار داشتند. من یقین دارم کنش ذهنی جوانان سبز با این حرفها بسیار بیگانه است.

آقای موسوی نباید در بیانیه خود کاملا ولایت را مجزا و دست نخورده میگذارد. کمینه اینکه باید میگفت این زمین لرزه ها و آتشفشانهای شورش مردمی قرار نیست ولی فقیه را لای پنبه نگاه دارند که خمی به ابروی ایشان و یا عاشقان آزاده شان نیاید! جای تاسف است که اقای موسوی در ازا نوشت برخی از شعارهای روز عاشورا احساسی و نتیجه برخورد خشن با تظاهر کنندگان بوده است! کدام احساسات تند؟ از چه زمانی شعار علیه ولی فقیه عقلا مجاز نیست و احساسی مینماید؟ مگر مرحوم منتظری در آخرین فتوایش نگفت ولی فقیه معصوم نیست! مگر مردم شعار علیه حسین داده اند که بگوییم احساسی شده و تند و تیز گفته اند؟ نخیر! دانسته و بجا علیه ولی فقیه و ولایت جبری او فریاد کشیدند. دار و دسته ولی فقیه با همین ابزار رعب و وحشت و رگهای ورم کرده گردنشان سالهاست میبرند، می سوزانند، می کشند. بس است. بدرک که به اعتقادات و احساسات این پریشان روان ها بر میخورد! شصت و اندی میلیون انسان تا کی باید باج بدهند که اینها "آن رویشان" بالا نیاید. بگذارید بیاید تا بدانند هیچ غلطی نمیتوانند بکنند جز اصلاح خویش.

پیشنهادات آقای موسوی:

پیشنهاد اول آقای موسوی مبنی بر بی کفایتی دولت احمدی نژاد است. و خواهان برخورد قانونی با آن است. این مقوله برخورد قانونی که باید مورد احترام همه باشد از زمان اصلاح طلبان تکرار شده است. اما هنوز نفهمیده ایم منظور از برخورد قانونی چیست؟ یعنی اینکه این مردک دروغگوی مجنون بر سر قدرت بماند و جواب دهد؟ جواب به کی؟ به لاریجانی ها، خامنه ای و یا به مجلس تعزیه گی ها؟ شما میتوانید در شرایط فعلی نه در شش ماه پیش، باور کنید که اگر دولت بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد! این راهکار اقای موسوی بیشتر نوعی عقب نشینی است تا پیش تازی.

تدوین قانون مطبوحات در کجا و چه زمانی و بنا بر کدام ضرورت؟ بسیار واضح تر میشد این راهکار را پیشنهاد کرد. عمومی گویی مسائل هیچ مرحمی بر دردهای مردم نیست. پیشنهاد 3 و 4 آقای موسوی را آقای رفسنجانی هم چند بار تکرار نمود و شاید با لحنی قویتر و در دوران حساس تری.

اگر بسته پیشنهادی اقای موسوی نقطه اوجی داشته باشد همین دادن حق تظاهرات به مردم است. کاری که مردم دارند میکنند، اجازه و دستور از کسی هم برای آن نمیخواهند و تنها ابزار همه ی ملت های تحت ستم است. اینکه دیگر وکیل و معرف نمی خواست! جان در کف، تن به زیر ضربات باطوم و زنجیر عاشقان ولایت مردم در خیابانها هستند که بگویند " بروید، گم شوید که هیچ اعتمادی و پرده حیایی بین ما و شما نمانده است".

کلام آخر:

بیانیه اقای موسوی را با توجه به رویدادهای عاشورا و نگرانی های پس از آن میتوان ضعیف و سر در گم دانست. شاید این شاگرد راه امام و انقلاب بیش ازاین در خود توان عقیدتی و سیاسی همراهی با این جنبش را نمی بیند. در هر حالت نام آقای موسوی به تاریخ دوستداران ایران و سعادت این مرز و بوم پیوست.

آقای موسوی می بایست زبان متن را از ادبیات احساسی و سمپاتیکی مجزا میساخت. در هنگام ارایه راهکار دیگر قربان و صدقه هم نمیروند و جان کلام را لابلای پارچه نمی پیچند که دست مخاطب را نبرد.
وقتی میلونها تن داد میزنند "یا حسین، میر حسین"، این یعنی که هنوز قانونمدار هستیم و به تو این اعتماد را داریم و از تو این انتظار را داریم که بایستی! " ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می‌خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند." دیگر گزاره ای بی مصرف است. و تازه به که این را میگویید؟ شنونده شما کیست که باز این ادبیات را بکار میبندید.

محسن ذاکری 11.11.1388

















هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر