۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

دم بازگشت

کاش من صد ها هزاران بوسه گردم

نقش سبزی بر سر و روی شما.


از شما بر ما روا شد


جان تازه، خون جوشان سیاوش

عزت از دست رفته

آبشاری از امید جاودان.


نوری اندر دخمهء آوارگان.


تا کجا ی درس تاریخ، نامتان سهراب و رامین؟

تا کدامین ضرب بربط، رویتان در زلف شیرین؟


کاش من صدها هزاران بوسه گردم

دستهای شوکت نسل شما را

اشک مهتاب ترنم با چمن، افسانه گردم.


محسن ذاکری آبانماه 1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر